اشعار حماسي: شعرساحت سرخ سلطان كربلا
مجموع :داستان
ساحت سرخ
دوش، ياران خبر سوختنش آوردند
صبح، خاكستر خونين تنش آوردند
يا رب! اين كشتهى عريان كدامين عرصه است؟
كه ز «بازار تجرد» كفنش آوردند
اين گلى بود كه از خلوت خوشبوى بهار
بهر پرپر شدن اندر چمنش آوردند
ساحت سرخ اجابت زشفا خانهى وصل
مرهم تازهى داغ كهنش آوردند
آنكه چون سرو سهى بدرقه شد با گل اشك
اينك از معركه چون نسترنش آوردند
صحنهى حادثه سرشار شد از بوى عروج
وقتى از مصر بلا پيرهنش آوردند
به سراپردهى نورانى قربش بردند
آنكه چون شمع در اين انجمنش آوردند.
شعر خوش بوى ظفر، بر لب چاووش شماست
موج شط شفق از سينهى پر جوش شماست
فلق آيينهى اندام كفنپوش شماست
اى دليران ره عشق، دليرانه به پيش
كه در اين ره، علم حادثه بر دوش شماست
تا مى عاشقى از جام شهامت زدهايد
عشق، حيران ز خروش دل مدهوش شماست
روح بخش دل بيدار دليران امروز
نفس قدسى سردار قدح نوش شماست
عطر جانبخش سحر، در رگ گل ميرقصد
شعر خوشبوى ظفر، بر لب چاووش شماست
سوى اين باديه، با مشعل تكبير شويد
كه در اين ره به كمين، دشمن مغشوش شماست
خوش برانيد كه در حجلهى نورانى فجر
شاهد فتح و ظفر، تشنهى آغوش شماست
دوش، ياران خبر سوختنش آوردند
صبح، خاكستر خونين تنش آوردند
يا رب! اين كشتهى عريان كدامين عرصه است؟
كه ز «بازار تجرد» كفنش آوردند
اين گلى بود كه از خلوت خوشبوى بهار
بهر پرپر شدن اندر چمنش آوردند
ساحت سرخ اجابت زشفا خانهى وصل
مرهم تازهى داغ كهنش آوردند
آنكه چون سرو سهى بدرقه شد با گل اشك
اينك از معركه چون نسترنش آوردند
صحنهى حادثه سرشار شد از بوى عروج
وقتى از مصر بلا پيرهنش آوردند
به سراپردهى نورانى قربش بردند
آنكه چون شمع در اين انجمنش آوردند.
شعر خوش بوى ظفر، بر لب چاووش شماست
موج شط شفق از سينهى پر جوش شماست
فلق آيينهى اندام كفنپوش شماست
اى دليران ره عشق، دليرانه به پيش
كه در اين ره، علم حادثه بر دوش شماست
تا مى عاشقى از جام شهامت زدهايد
عشق، حيران ز خروش دل مدهوش شماست
روح بخش دل بيدار دليران امروز
نفس قدسى سردار قدح نوش شماست
عطر جانبخش سحر، در رگ گل ميرقصد
شعر خوشبوى ظفر، بر لب چاووش شماست
سوى اين باديه، با مشعل تكبير شويد
كه در اين ره به كمين، دشمن مغشوش شماست
خوش برانيد كه در حجلهى نورانى فجر
شاهد فتح و ظفر، تشنهى آغوش شماست